ما منتظریم
مذهبی
 
 

 قرآن به ما دستور نداده است که همواره بر سر مسائل عقیدتی با یهودیان و مسیحیان به جدل و بحث بپردازیم بلکه نقاط ضعف و تحریف شده در عقاید آنها را بیان می کند و در عین حال همه پیامبران را در یک راستا و دارای یک هدف و مأموریت از جانب یک خدا می داند که درنتیجه مؤمنان، به همه پیامبران و کتاب های آسمانی ایمان دارند.

 


 

حضرت مسیح

آشنایی با ادیان آسمانی و کتابهای آسمانی هم از دو جهت دارای اهمیت است:

1- ما مسلمانان به همه کتابها و پیامبران آسمانی ایمان داریم.

2- با شناسایی اعتقادات صحیح و تحریف شده آنها می توانیم قرآن را بهتر بفهمیم.

به مسیح علیه السلام ایمان داریم اما نام خود را مسیحی نگذاشته ایم !

یکی از اعتقادات اساسی که جزو پایه های فکری دین اسلام است، نبوت است. ما مسلمان ها نه تنها قبول داریم که خداوند برای توجه دادن و روشنگری به بشر پیامبرانی را مأموریت داده است، بلکه معتقدیم که همه آنها حق بوده اند و تکریم و ایمان به همه آنها برای رشد و پیشرفت در جنبه های الهی ضروری است. در آیه 285 سوره بقره می خوانیم:

آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَیْكَ الْمَصیرُ

مطابق این آیه، مؤمنان به جز ایمان به خدا و ملائکه به همه کتاب ها و پیامبران آسمانی هم ایمان دارند و هیچ فرقی میان پیامبران نمی گذارند. در نتیجه مسلمانان هیچ گاه به دنبال این نیستند که به شکل فخر فروشانه نبی اکرم را از دیگر پیامبران برتر بدانند بلکه به همه انبیا احترام می گذارند و کتابهای آسمانی را هم محترم می دارند. البته شکی نیست که انبیا هر یک ممکن است فضیلتی بر دیگری داشته باشند اما ما مسلمانها به همگی آنها ایمان داریم و درس های همه آنها را در یک مسیر می دانیم.

یکی از بهترین کتابهایی که در این باره نوشته شده است کتاب "مسیحیت شناسی مقایسه ای" است که توسط محمدرضا زیبایی نژاد نگاشته شده است و در انتشارات سروش به چاپ رسیده

 

 

بنابراین ما بدون اینکه نام خود را یهودی بگذاریم به همه سخنان موسی علیه السلام ایمان داریم و بدون اینکه خود را مسیحی بنامیم به همه سخنان عیسی علیه السلام ایمان داریم و معتقدیم که دعوت محمد صلی الله علیه و آله هم در همان مسیر انبیای پیشین بوده و تکمیل کننده همان راه است. بنابراین ما با مسیحیان بحث و جنجال دینی نداریم بلکه تا آن زمان که به مسلمانان ظلمی نکنند، با آنها محترمانه برخورد خواهیم کرد. در زمینه عقیدتی هم ما علاقه ای به جدل ها بی فایده با یهودیان و مسیحیان نداریم. در آیه 64 سوره آل عمران می خوانیم:

 

قُلْ یا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَ لا نُشْرِكَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُون‏

این آیه به ما یادآوری می کند که به جای بحث های بی فایده با یهودیان و مسیحیان، آنها را به مشترکات دعوت کنیم. به پرستش خدای یگانه و شرک نداشتن در پرستش و اینکه انسانها نباید یکدیگر را به جای خدا، سرور بدانند.

در نگاه قرآن کریم، مسلمان بودن به پرستش عملی و حقیقی خدا وابسته است و به اینکه به طور جدی کسی را با او شریک ندانیم و دیگر انسانها را هم به جای او ننشانیم. بنابراین مسلمانی به ادعا کردن و فخر فروشی و جدلهای بی فایده نیست.

خدا در قرآن به جدل هایی که میان خود یهودیان و مسیحیان رخ داده است نیز اشاره کرده است که در یکی از آن موارد، یهودیان می گفتند: ابراهیم علیه السلام یهودی بوده و مسیحیان می گفتند مسیحی بوده. قرآن می فرماید که چرا توجه ندارید که هم موسی و هم عیسی بعد از ابراهیم (علیهم السلام) مأموریت یافته اند . [بنابراین ادعای یهودی بودن یا مسیحی بودن ابراهیم علیه السلام بی معناست](سوره بقره آیه65).

قرآن این بحث های بی فایده را نمی پسندد و به مسلمانان توصیه می کند که اگر هم زمانی خواستند با یهودیان و مسیحیانی که سمتگری نکرده اند، بحث کنند به بهترین و زیباترین صورت بحث کنند:

وَ لا تُجادِلُوا أَهْلَ الْكِتابِ إِلاَّ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ إِلاَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَ قُولُوا آمَنَّا بِالَّذی أُنْزِلَ إِلَیْنا وَ أُنْزِلَ إِلَیْكُمْ وَ إِلهُنا وَ إِلهُكُمْ واحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُون‏ ( سوره عنکبوت، آیه 46)

در نگاه قرآن کریم، مسلمان بودن به پرستش عملی و حقیقی خدا وابسته است و به اینکه به طور جدی کسی را با او شریک ندانیم و دیگر انسانها را هم به جای او ننشانیم. بنابراین مسلمانی به ادعا کردن و فخر فروشی و جدلهای بی فایده نیست

 

 

بنابراین ما به عنوان یک مسلمان به ادیان الهی سابق هم ایمان داریم و کتاب های آسمانی سابق را هم قبول داریم و به آن احترام می گزاریم بنابراین لازم است با ادیان و کتابهای آسمانی آشنایی داشته باشیم. بجز آن، سوالات و پرسش های فراوان دیگری درباره مسیحیت وجود دارد که نیازمند تحقیق و تفکر است. مثلاً:

 

مسیح علیه السلام که بوده است؟

عهد قدیم و عهد جدید چیستند؟

انحرافات در عقاید مسیحیان چرا و توسط چه کسانی آغاز شد؟

معنای تحریف چیست و آیا در کتاب مقدس مسیحیان اتفاق افتاده است؟

عیسی و مریم علیهماالسلام نزد مسیحیان و مسلمانان چه مقام و منزلتی دارند؟

پدر، پسر و روح القدس به چه معناست و اندیشه سه خدایی از کجا ناشی شده است؟

دلیل دیگر برای اهمیت مطالعه ادیان آسمانی دیگر وجود دارد آن است که در نظر ما در بعضی موارد در دین های سابق تحریف و انحراف صورت گرفته است. بسیاری از آیات قرآن به اهل کتاب و بنی اسرائیل مربوط است و در مجموع می توان گفت شناخت درست یهودیت و مسیحیت به فهم درست ما از قرآن کمک بزرگی خواهد داشت.  

بنابراین ما برای مطالعات بیشتر به کتابهایی نیاز داریم که به شکل تطبیق و مقایسه به بررسی نظرات اسلامی و یهودی و مسیحی در کنار هم بپردازد. یکی از بهترین کتابهایی که در این باره نوشته شده است کتاب "مسیحیت شناسی مقایسه ای" است که توسط محمدرضا زیبایی نژاد نگاشته شده است و در انتشارات سروش به چاپ رسیده است. فصل بندی این کتاب به این صورت است:

بنی اسرائیل – مریم سلام الله علیها – عیسی علیه السلام – رسولان – پولس – رهبانیت – کتاب مقدس – تحریف – بشارات – فرقه های مسیحی – کلیسا – آیین های مقدس – اعیاد مسیحی – تثلیث – تجسد – نجات – شریعت

نویسنده این کتاب به منابع بسیار زیاد و مختلف اسلامی و غیر اسلامی مراجعه نموده است و ارجاعات خویش را هم به شیوه ای علمی در پاورقی آورده است. مطالعه این کتاب را به همه علاقمندان به بررسی های مقایسه ای در اعتقادات ادیان توصیه می کنیم.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 10:19 :: توسط : علی منجزی

 زرد آلو

بعضی وقت‌ها آدم ها با انجام بعضی از کارها خودشان را از امور مهمی محروم می کنند؛ کارهای واجبی که بعداً کلی هم حسرت می خورند که ای کاش از کارهای غیر ضروری کم کرده بودند تا اصل را از دست ندهند. این داستان هر روزه زندگی انسان است که فراموش می کند کارهای مهمی در این دنیا دارد و تنها خود را سرگرم بازیچه های دنیایی می کند. و روزی خواهد رسید که او حتماً پشیمان خواهد شد!!

پس اگر شیطان سوگند خورده است آدمیان را بفریبد و مشغول زردآلوهای دنیایی‌شان کند پس ای فرزندان آدم شما نیز سوگند یاد کنید که هرگز در بازی های بیهوده این طرّاح کارکشته شرکت نکنید.

 

زردآلو!

از نظر پزشکی خوردن زردآلو قبل از غذا سبب می شود حجم معده پر شده و دیگر نتوان از وعده غذایی استفاده کامل نمود. در واقع با خوردن زردآلو نوعی سیری کاذب در انسان ایجاد می‌شود که اشتها به غذا خوردن را در او از بین می برد و از آنجایی که میوه ها به سرعت هضم می شوند شخص پس از مدت کوتاهی احساس گرسنگی خواهد کرد. از این رو توصیه می شود قبل از غذا زردآلو خورده نشود به خصوص اگر در جایی مهمان باشید حتماً مراقب باشید که گول زردآلوی قبل از غذا را نخورید وگرنه کلّی به نفع صاحبخانه کار کرده اید!!

توصیه می شود قبل از غذا زردآلو خورده نشود به خصوص اگر در جایی مهمان باشید حتماً مراقب باشید که گول زردآلوی قبل از غذا را نخورید وگرنه کلّی به نفع صاحبخانه کار کرده اید!!

بازیچه های زردآلویی!!

مَثل انسان در این دنیا مثل کسی است که مهمان سفره مجلّلی است که همه اطعمه و اشربه در آن یافت می‌شود. حال اگر او قبل از غذا به خوردن زردآلو! مشغول شود حتماً سیر خواهد شد و دیگر نمی تواند از آن همه غذای لذیذ استفاده کند. او فرصتی اندک دارد تا خود را برای یک سفر ابدی آماده کند و اگر زیرک باشد هرگز خود را با بازیچه های آنی دنیایی که مثل زردآلوی قبل از غذا هستند، مشغول نمی کند تا او را از مقصد و هدف نهایی‌اش باز دارند؛ هدفی والا که سعادت انسان در گرو آن است. «إنّ الحیوه الدنیا لهوٌ و لعبٌ»؛ زندگی دنیا بازیچه ای بیش نیست. پس انسان باید هشیار باشد و خود را با خوشی‌های زودگذر مشغول نکند و گول زردآلوهای شیطانی را نخورد!

 

لهو و لعب دنیایی
لهو و لعب دنیایی

لهو به معنای چیزی است که از هوا و هوس انسان برخاسته است و او را به بُعد دنیایی و جسمانی‌اش تنزّل می‌دهد و فرصت کار برای آخرت را از او سلب می‌کند. حتماً اصطلاح «موسیقی لهوی» را شنیده‌اید. این نوع موسیقی از نظر فقهی حرام است و شنونده آن عملی شیطانی را انجام می‌دهد. در واقع این نوع موسیقی با غافل کردن انسان از یاد خدا او را در شهوات و جسمانیات خود فرو می‌برد و سبب می شود افق دید انسان محدود به دنیا گردد. لعب به معنای بازی است امّا بازی‌هایی که انسان را از یاد خدا غافل گرداند. از این رو انسان را از رسیدن به سعادت ابدی که با یاد الهی تأمین می شود محروم می گرداند.

تا به حال بچه‌های کوچک را دیده‌اید؟ وقتی غرق در بازی کودکانه خویش‌اند از اطراف خویش کاملاً غافل بوده و حتی گاهی فراموش می‌کنند که هستند و چه هستند! کسانی هم که در بازیچه‌های دنیایی غرق می‌شوند فراموش می‌کنند که هستند و برای چه آمده‌اند و با غفلت از یاد خدا شقاوت را برای خویش رقم می زنند. لعب دنیا مصادیق بسیاری دارد و انواع و اقسام مختلفی از آن موجود است!

از تلف کردن وقت، پای جعبه جادویی تلویزیون بگیر تا مبتلا شدن به ثروت اندوزی و شهرت طلبی!! چشم و هم چشمی و رقابت‌ها و مسابقات خانوادگی و نژادی و قومی بر سر پول و مال و نام و مقام! همه‌شان بازی‌های این دنیا هستند که اگر به لهو کشیده نشوند با همان صبغه لعبی و بازیچه بودن کافی هستند تا انسان از سعادت ابدی محروم گردد.

پس اگر شیطان سوگند خورده است آدمیان را بفریبد و مشغول زردآلوهای دنیایی‌شان کند پس ای فرزندان آدم شما نیز سوگند یاد کنید که هرگز در بازی های بیهوده این طرّاح کارکشته شرکت نکنید.

توصیه می شود قبل از غذا زردآلو خورده نشود به خصوص اگر در جایی مهمان باشید حتماً مراقب باشید که گول زردآلوی قبل از غذا را نخورید وگرنه کلّی به نفع صاحبخانه کار کرده اید!!

 

طرّاح بازی های دنیا!

حتماً او را می شناسید! منظورم طرّاح این بازی‌های متنوع دنیاست که مشغول شدن به هر کدام از آنها شادی را برای او به ارمغان می‌آورد! آری شیطان و فرزندان او در روز نخست سوگند یاد کردند که آدم و فرزندانش را بفریبند و او را به بازی گیرند تا فراموش کند و غافل شود که چرا آمده و برای چه آمده است! او در درون و بیرون انسان طعمه‌هایش را می‌گستراند و انسان نادان را بازیچه خویش می‌کند و در آن لحظه آخر که با مرگ چشمان بسته او باز شد از او تبرّی جسته و رهایش می‌کند: کمثل الشیطان إذ قال للإنسانِ اکفُر فَلَمّا کفَر قال إنّی بریءٌ منک أنّی أخافُ اللهَ ربَّ العالمینَ؛ در مثل مانند شیطانند که به انسان گفت به خدا کافر شو پس وقتی انسان به اطاعت او کافر شد به او می‌گوید من از تو بیزارم که من از عقاب پروردگار عالمیان بسیار می‌ترسم. (حشر/16)

 

نتیجه گیری

پس دریافتیم که شیطان سوگند خورده است آدمیان را بفریبد و مشغول زردآلوهای دنیایی‌شان کند. پس ای فرزندان آدم شما نیز سوگند یاد کنید که هرگز در بازی‌های بیهوده این طرّاح کارکشته شرکت نکنید و فریب او را نخورید شاید به لطف الهی این سفر پر مخاطره دنیا به مقصد عالی خویش برسد.

 

 


 

منابع و مآخذ:

1- موعظه؛ راه پیشگیری از نفوذ شیطان در دل، سیدمحمد ضیاء آبادی.

2- تفسیر المیزان، علامه طباطبایی.

3- تفسیر نمونه، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی.

4- خواص میوه‌ها و سبزیجات، دکتر جزایری.

5- آموزش فقه، محمد حسین فلاح زاده.

6- اخلاق در قرآن، آیت الله جوادی آملی.

7- ترجمه قرآن کریم، استاد الهی قمشه ای.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 10:17 :: توسط : علی منجزی

 آیا در قرآن کریم به وضعیت قبل از خلقت کل موجودات و عوالم هستی، یعنی آن گاه که تنها خدا بوده و دیگر هیچ، اشاره شده است؟ همچنین به نحوه آغازین خلقت و چگونگی پیدایش مخلوقات مادی و معنوی از عدم تا عرصه حیات و ظهور، سخنی به میان آمده است؟


 

خلقت
پاسخ :

گرچه قرآن کریم به صراحت بحث خلقت و جهان هستی و کیفیت و جزئیات آن را مطرح نکرده؛ ولی خداوند تبارک و تعالی درباره منشأ آفرینش و مخلوقات عالم هستی می‌فرماید: «او کسی است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز (شش دوران) آفرید و عرش (قدرت) او بر آب قرار داشت (به خاطر این آفرید) تا شما را آزمایش کند تا کدام یک عملتان بهتر است و اگر بگویی شما بعد از مرگ برانگیخته می‌شوید، مسلماً کافران می‌گویند این سحر آشکاری است.»[1]

«عرش» به معنای سقف یا شئ سقف‌دار است و به تخت‌های بلند مانند تخت‌های سلاطین نیز گفته می‌شود؛ ولی این کلمه در قرآن شریف به معنای قدرت به کار رفته است؛ چنانکه واژه تخت نیز در فارسی به معنای قدرت به کار می‌رود. کلمه «عرش» گاهی نیز به معنای مجموعه جهان هستی است؛ زیرا تخت و قدرت خداوند، تمام جهان را فرا می‌گیرد. راغب اصفهانی می‌گوید: کلمه «استوی» وقتی با «الی» متعددی شود به معنای استیلاء و تسلط است.[2]

کلمه «ماء» به معنای آب است و گاهی نیز به هر شیء مایع، «ماء» گفته می‌شود.

بنابراین، از معانی واژه «عرش» و «ماء»، چنین به دست می‌آید که در آغاز آفرینش ، جهان هستی به صورت مواد مذابی بوده (یا گازهای فوق‌العاده فشرده که شکل مواد مذاب و مایع را داشت) سپس در این توده آب گونه، حرکات شدید و انفجارهای عظیمی رخ داد و قسمت‌هایی از سطح آن پی در پی بخارج پرتاب شد، این اتصال و به هم پیوستگی، به انفصال و جدایی گرایید و سیارات و ستارگان یکی بعد از دیگری شکل یافتند. در برخی آیات، قرآن کریم اشاره دارد که آسمان و زمین و به طور کلی تمام هستی و خلقت بدون نیاز به وجود ماده قبلی، توسط خداوند متعال و به وسیله قدرت نامتناهی و بی‌پایان او خلق شده‌اند، چنان که خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید: «بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَ إِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ كُن فَیَكُونُ» [3] ؛ هستی بخش آسمان‌ها و زمین او است، و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر می‌کند، می‌گوید: موجود باش و آن فوراً موجود می‌شود.[4]

در آغاز آفرینش ، جهان هستی به صورت مواد مذابی بوده (یا گازهای فوق‌العاده فشرده که شکل مواد مذاب و مایع را داشت) سپس در این توده آب گونه، حرکات شدید و انفجارهای عظیمی رخ داد و قسمت‌هایی از سطح آن پی در پی بخارج پرتاب شد، این اتصال و به هم پیوستگی، به انفصال و جدایی گرایید و سیارات و ستارگان یکی بعد از دیگری شکل یافتند

 

 

خداوند تبارک و تعالی همچنین می‌فرماید: « أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ ... »[5] آیا کافران ندیدند که آسمان‎ها و زمین به هم پیوسته بودند و ما آنها را از یکدیگر بازکردیم؟ و هر چیز زنده‎ای را از آب قرار دادیم...»

 

از آیه مذکور به دست می آید که به هم پیوستگی آسمان و زمین، اشاره به ‎آغاز خلقت است که بر اساس نظرهای دانشمندان، مجموعه این جهان به صورت توده واحد عظیمی از بخار سوزان بود که بر اثر انفجارهای درونی و حرکت، به تدریج تجزیه شد و کواکب و ستارگان از جمله منظومه شمسی و کره زمین به وجود آمد و باز هم جهان در حال گسترش است. شخصی از آیه مذکور از محضر امام صادق ـ علیه السّلام ـ سؤال کرد که منظور از «رتقهما» و«فتقهما» چیست؟

امام ـ علیه السّلام ـ در پاسخ فرمود: «...عرش خداوند تبارک و تعالی بر آب بود و آب بر هوا قرار داشت و هوا نیز حدی ندارد و در آن هنگام، خلقتی به غیر از این دو (آب و هوا) نبود و آب نیز در آن موقع چشمه گوارای فرات بود، پس وقتی خداوند اراده کرد که زمین را خلق کند، بر باد دستور داد تا آب را به هم کوبید و به صورت موجی فشرده در آمد و در محل خانه کعبه جمع گردید؛ سپس آن را همانند کوهی فشرده قرار داد؛ سپس زمین از زیر آن به وجود آمد... وقتی خداوند اراده کرد که آسمان را خلق کند بادها را امر کرد که دریاها را به هم فشردند تا از آن موجی همراه با فشردگی به وجود آمد و از وسط آن بخار سوزانی پدید آمد؛ سپس از این بخار سوزان آسمان را خلق کرد و در آن کواکب و ستارگان و منظومه شمسی و ماه و... قرار داد... و به تدریج از آسمان باران بارید و گیاهان و موجودات را خلق نمود...»[6]

 آن چه در پایان قابل بیان است، این است که: در روایات آمده: «الف الف عالم» وجود دارد. یعنی هزاران عالم وجود دارد و بسیاری از مسایل آسمانی و زمینی، هنوز برای بشر پنهان مانده است و با گذشت زمان یکی پس از دیگری روشن و نمایان می گردد و این با گذشت زمان صورت می گیرد.

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش فلسفه، (قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ج 1375 هـ ش، در 2 مجلد فارسی).

2. مصباح یزدی. محمد تقی، معارف قرآن (قم، مؤسسه در راه حق)، چ اول 1367، ج 1 ـ 3، ص 17 ـ 179.

3. مطهری، مرتضی، توحید، قم، انتشارات صدرا، چ اول، 1360، ص 158، 200.

4. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، (تهران، دارالکتب الاسلامیه)، چ پنجم، 1377، ج 4، ص 195.

5. رضوی، مرتضی، تبیین جهان و انسان.

 

 

پی نوشت ها :

[1] . هود/ 7.

[2] . راغب اصفهانی، المفردات لالفاظ القرآن الکریم، قاهره، دارالکاتب العربی، 1392 هـ ق، ص 341.

[3] . بقره/ 117.

[4] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و سوّم، 1367، ج 1، ص 297.

[5] . انبیاء/ 30.

[6] . ر. ک: العروسی الحویزی، الشیخ عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، 1422 هـ ق، ج 4، ص 456 و 466.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 10:16 :: توسط : علی منجزی

 ایمان به غیب درست نخستین نقطه‏اى است كه مؤمنان را از غیر آنها جدا مى‏سازد و پیروان ادیان آسمانى را در برابر منكران خدا و وحى و قیامت قرار مى‏دهد و به همین دلیل نخستین ویژگى پرهیزكاران ایمان به غیب ذكر شده است.

 


 

پرهیزکار

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (بقره/ 3)

(متّقین) كسانى هستند كه به غیب ایمان دارند و نماز را به پاى مى‏دارند و از آنچه به آنان روزى داده‏ایم، انفاق مى‏كنند.

 

3 ویژگی متقین:

1ـ ایمان به غیب‏

"غیب و شهود" دو نقطه مقابل یكدیگرند، عالم شهود عالم محسوسات است، و جهان غیب، ماوراء حس، زیرا "غیب" در اصل به معنى چیزى است كه پوشیده و پنهان است و چون عالم ماوراء محسوسات از حس ما پوشیده است به آن غیب گفته مى‏شود، در قرآن كریم مى‏خوانیم عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ: "خداوندى كه به غیب و شهود، پنهان و آشكار دانا است و او است خداوند بخشنده و رحیم." (حشر- 22)

ایمان به غیب درست نخستین نقطه‏اى است كه مؤمنان را از غیر آنها جدا مى‏سازد و پیروان ادیان آسمانى را در برابر منكران خدا و وحى و قیامت قرار مى‏دهد و به همین دلیل نخستین ویژگى پرهیزكاران ایمان به غیب ذكر شده است.

قرآن نیز هستى را به دو بخش تقسیم مى‏كند: عالم غیب (غیب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى علیه السلام اطلاق شده است) و عالم شهود. متقین به كلّ هستى ایمان دارند، ولى دیگران تنها آنچه را قبول مى‏كنند كه برایشان محسوس باشد. حتى توقّع دارند كه خدا را با چشم ببینند و چون نمى‏بینند، نمى‏خواهند به او ایمان آورند. چنان كه برخى به حضرت موسى گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً» ( بقره، 55) ما هرگز به تو ایمان نمى‏آوریم، مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنیم. این افراد درباره‏ى قیامت نیز مى‏گویند: «ما هِیَ إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ» (جاثیه، 24) جز این دنیا كه ما در آن زندگى مى‏كنیم، دنیاى دیگرى نیست، مى‏میریم و زنده‏ مى‏شویم و این روزگار است كه ما را از بین مى‏برد.

" نماز " كه رمز ارتباط با خدا است، مؤمنانى را كه به جهان ما وراء طبیعت راه یافته‏اند در یك رابطه دائمى و همیشگى با آن مبدء بزرگ آفرینش نگه مى‏دارد آنها تنها در برابر خدا سر تعظیم خم مى‏كنند، و تنها تسلیم آفریننده بزرگ جهان هستى هستند، و به همین دلیل دیگر خضوع در برابر بتها، و یا تسلیم شدن در برابر جباران و ستمگران، در برنامه آنها وجود نخواهد داشت

 

 

چنین افرادى هنوز از مدار حیوانات نگذشته‏اند و راه شناخت را منحصر به محسوسات مى‏دانند و مى‏خواهند همه چیز را از طریق حواسّ درك كنند.

 

اما متّقین نسبت به جهان غیب ایمان دارند، كه البته برتر از علم و فراتر از آن است. (در درونِ ایمان، عشق، علاقه، تعظیم، تقدیس و ارتباط نهفته است، ولى در علم، این مسائل نیست.)

 

2- ارتباط با خدا

نماز

ویژگى دیگر پرهیزگاران آنست كه:" نماز را بر پا مى‏دارند" (وَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ).

"نماز" كه رمز ارتباط با خدا است، مؤمنانى را كه به جهان ماوراء طبیعت راه یافته‏اند در یك رابطه دائمى و همیشگى با آن مبدء بزرگ آفرینش نگه مى‏دارد آنها تنها در برابر خدا سر تعظیم خم مى‏كنند، و تنها تسلیم آفریننده بزرگ جهان هستى هستند، و به همین دلیل دیگر خضوع در برابر بتها، و یا تسلیم شدن در برابر جباران و ستمگران، در برنامه آنها وجود نخواهد داشت.

چنین انسانى احساس مى‏كند از تمام مخلوقات دیگر فراتر رفته، و ارزش آن را پیدا كرده كه با خدا سخن بگوید، و این بزرگترین عامل تربیت او است.

كسى كه شبانه روز حداقل پنج بار در برابر خداوند قرار مى‏گیرد، و با او به راز و نیاز مى‏پردازد، فكر او، عمل او، گفتار او، همه خدایى مى‏شود، و چنین انسانى چگونه ممكن است بر خلاف خواست او گام بردارد (مشروط بر اینكه راز و نیازش به درگاه حق، از جان و دل سرچشمه گیرد و با تمام قلب رو به درگاهش آورد)

 

3- ارتباط با انسانها

آنها علاوه بر ارتباط دائم با پروردگار رابطه نزدیك و مستمرى با خلق خدا دارند، و به همین دلیل سومین ویژگى آنها را قرآن چنین بیان مى‏كند:" و از تمام مواهبى كه به آنها روزى داده‏ایم انفاق مى‏كنند" (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).

قابل توجه اینكه قرآن نمى‏گوید: من اموالهم ینفقون (از اموالشان انفاق مى‏كنند) بلكه مى‏گوید"مِمَّا رَزَقْناهُمْ" (از آنچه به آنها روزى دادیم) و به این ترتیب مساله "انفاق" را آن چنان تعمیم مى‏دهد كه تمام مواهب مادى و معنوى را در بر مى‏گیرد.

در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى‏خوانیم كه در تفسیر جمله" وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ" فرمود: ان معناه و مما علمناهم یبثون:" مفهوم آن این است از علوم و دانشهایى كه به آنها تعلیم داده‏ایم نشر مى‏دهند، و به نیازمندان مى‏آموزند

 

 

بنابراین مردم پرهیزگار آنها هستند كه نه تنها از اموال خود، بلكه از علم و عقل و دانش و نیروهاى جسمانى و مقام و موقعیت اجتماعى خود، و خلاصه از تمام سرمایه‏هاى خویش به آنها كه نیاز دارند مى‏بخشند، بى آنكه انتظار پاداشى داشته باشند.

 

 

نكته دیگر اینكه:

انفاق یك قانون عمومى در جهان آفرینش و مخصوصا در سازمان بدن هر موجود زنده است، قلب انسان تنها براى خود كار نمى‏كند، بلكه از آنچه دارد به تمام سلولها انفاق مى‏كند، مغز و ریه و سایر دستگاههاى بدن انسان، همه از نتیجه كار خود دائما انفاق مى‏كنند، و اصولا زندگى دسته جمعى بدون انفاق مفهومى ندارد.

انفاق

ارتباط با انسانها در حقیقت نتیجه ارتباط و پیوند با خدا است، انسانى كه به خدا پیوسته و به حكم جمله "مما رزقناهم" همه روزی ها و مواهب را از خدا مى‏داند، نه از ناحیه خودش، عطاى خداوند بزرگى مى‏داند كه چند روزى این امانت را نزد او گذاشته، نه تنها از انفاق و بخشش در راه او ناراحت نمى‏شود، بلكه خوشحال است، چرا كه مال خدا را به بندگان او داده، اما نتائج و بركات مادى و معنویش را براى خود خریده است، این طرز تفكر، روح انسان را از بخل و حسد پاك مى‏كند، و جهان

"تنازع بقا " را به "دنیاى تعاون " تبدیل مى‏سازد دنیایى كه هر كس در آن خود را مدیون مى‏داند كه از مواهبى كه دارد در اختیار همه نیازمندان بگذارد، همچون آفتاب نورافشانى كند بى آنكه انتظار پاداشى داشته باشد.

جالب اینكه در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى‏خوانیم كه در تفسیر جمله "وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ" فرمود: ان معناه و مما علمناهم یبثون: "مفهوم آن این است که از علوم و دانشهایى كه به آنها تعلیم داده‏ایم نشر مى‏دهند، و به نیازمندان مى‏آموزند." (مجمع البیان و نور الثقلین ذیل آیه مورد بحث)

بدیهى است مفهوم این سخن آن نیست كه انفاق مخصوص به علم است، بلكه چون غالباً نظرها در مسأله انفاق متوجه انفاق مالى مى‏شود، امام با ذكر این نوع انفاق معنوى مى‏خواهد گستردگى مفهوم انفاق را روشن سازد.

ضمناً از اینجا به خوبى روشن مى‏شود كه انفاق در آیه مورد بحث خصوص زكات واجب، یا اعم از زكات واجب و مستحبّ نیست، بلكه معنى وسیعى دارد كه هر گونه كمك بلاعوضى را در بر مى‏گیرد.

انفاق باید از مال حلال باشد، چون خداوند رزق هر كس را از حلال مقدّر مى‏كند. «رَزَقْناهُمْ» («رزق»، به نعمت دائمى كه براى ادامه‏ى حیات طبق احتیاج داده مى‏شود، اطلاق مى‏گردد و قید تداوم و به اندازه‏ى احتیاج، آن را از مفاهیمِ احسان، اعطاء، نصیب، انعام و حظّ، جدا مى‏كند

پیام‏های آیه:

1ـ  ایمان، از عمل جدا نیست. در كنار ایمان به غیب، وظایف و تكالیف عملى مؤمن بازگو شده است. «یُؤْمِنُونَ»   «یُقِیمُونَ»، «یُنْفِقُونَ»

2ـ اساسى‏ترین اصل در جهان‏بینى الهى آن است كه هستى، منحصر به محسوسات نیست.«یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»

3ـ بعد از اصل ایمان، مهم‏ترین اصل عملى، اقامه‏ى نماز و انفاق است. «یُؤْمِنُونَ» («یُقِیمُونَ») («یُنْفِقُونَ») در جامعه‏ى الهى كه حركت و سیر الى اللَّه دارد، اضطراب‏ها و ناهنجارى‏هاى روحى و روانى و كمبودهاى معنوى، با نماز تقویت و درمان مى‏یابد و خلأهاى اقتصادى و نابسامانى‏هاى ناشى از آن، با انفاق پر و مرتفع مى‏گردد.)

4ـ برگزارى نماز، باید دائمى باشد نه موسمى و مقطعى. «یُقِیمُونَ الصَّلاةَ» («یُقِیمُونَ» فعل مضارع است و فعل مضارع دلالت بر استمرار و دوام دارد.)

5ـ در انفاق نیز باید میانه‏رو باشیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ» («ممّا»، (مِن ما) است و یكى از معانى «مِن» بعض است. یعنى بعضى از آنچه روزى كرده‏ایم نه همه را انفاق مى‏كنند)

6ـ از هر چه خداوند عطا كرده (علم، آبرو، ثروت، هنر و) به دیگران انفاق كنیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (در اینگونه موارد كلمه «ما» در ادبیات عرب به معناى هر چیز است) امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: از آنچه به آنان تعلیم داده‏ایم در جامعه نشر مى‏دهند. (بحار، ج 2، ص 17)

7ـ انفاق باید از مال حلال باشد، چون خداوند رزق هر كس را از حلال مقدّر مى‏كند. «رَزَقْناهُمْ» («رزق»، به نعمت دائمى كه براى ادامه‏ى حیات طبق احتیاج داده مى‏شود، اطلاق مى‏گردد و قید تداوم و به اندازه‏ى احتیاج، آن را از مفاهیمِ احسان، اعطاء، نصیب، انعام و حظّ، جدا مى‏كند. التحقیق فى كلمات القرآن، ج 4، ص 114)

8ـ با انفاق كردن مغرور نشویم. اگر باور كنیم كه همه نعمت‏ها از خداست، بهتر مى‏توانیم قسمتى از آن را انفاق كنیم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»

 

 

 


 

منابع:

1-  تفسیر نورج1

2-  تفسیر نمونه ج1

3-  تفسیرمجمع البیان 

4-  تفسیر نور الثقلین

5-  بحار، ج 2

6-  التحقیق فى كلمات القرآن، ج 4


ارسال شده در تاریخ : جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 10:13 :: توسط : علی منجزی

جهان پیش از ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، به گونه ای است که ظلم و ستم بیداد می کند و جامعه انسانی را به جایگاهی می رساند که از خویشتن خویش ناامید شده و موعود وعده داده شده را می طلبند تا بنیان هر چه ظلم و ستم را از ریشه برکند و عدل و داد را در میان مردم جاری و ساری کند. این جهان دارای ویژگی هایی است که با برخی از آنها از قبیل بی توجهی به احكام، اوضاع دین، بی توجهی به احکام، وضعیت امنیت و ... آشنا شدیم. در این قسمت نیز به بیان برخی دیگر از این خصوصیات خواهیم پرداخت.

 

شیوع فساد اخلاقی

« مردم برای فجور پیمان برادری می بندند و دین داری برخی موجب انزوای آنان از دیگران می شود و با دروغ گفتن عزیز و محبوب می شوند و محبت تنها بر زبان ها به كار می رود و دل های مردم با یكدیگر كینه دارد». آنچه از این حدیث و احادیث مشابه دیگر می توان به دست آورد، اینکه انگیزه های روابط اجتماعی، انگیزه هایی الاهی و انسانی نیست و كمك رسانی مادی و معنوی به انسان ها هدف نمی باشد. محبت ها و دوستی ها واقعی نیست. عشق و علاقه وارسته از مسائل مادی در میان نیست؛ دوستی ها صوری و بر اساس مسائل پوچ و زودگذر است. پیوندها برای دستیابی به عیش و عشرت و فساد آلودگی است؛ یگانگی ها زبانی و ظاهری است و بیگانگی ها ریشه ای و عمیق.

در این دوران معیار ارزش، سرمایه و پول می شود که هر كس در این میدان پیشتر باشد، ارزشمندتر است و بالعکس ارزش های الهی و معنوی كه بالاترین ارزش هاست، چیزی به حساب نمی آید و مورد توجه قرار نمی گیرد

 

 

در حدیث دیگری می خوانیم: « می بینی مردان خود را برای مردان آماده ساخته و زنان برای زنان و خواهی دید كه زن و مرد از عمل نامشروع امرار معاش می كنند و زنان هم چون مردان به برپایی مجالس اقدام می كنند».(1)

 

« و نیز می بینی كه زن با شوهر خود همدست شده تا با دیگر مردان مباشرت كند و خواهی دید كه بیشتر مردم و بهترین خانواده ها، آن هایند كه زنان را در بی بند و باری یاری كنند».(2)

 

سستی ارزش ها و رواج گناهان

در این دوران معیار ارزش، سرمایه و پول می شود که هر كس در این میدان پیشتر باشد، ارزشمندتر است و بالعکس ارزش های الهی و معنوی كه بالاترین ارزش هاست، چیزی به حساب نمی آید و مورد توجه قرار نمی گیرد. امام علی علیه السلام در حدیثی این سستی ارزش ها و رواج گناهان را این چنین توصیف می کند: « جوان آن ها بدخو و هر كه با آن مردم در آمیزد، گنهكار باشد. دانشمند آنان منافق و قاریان قرآن دروغ گویند. كوچكان، بزرگان را احترام نكنند و توانمندان فقیران را پوشش ندهند».(3)

 

بارندگی های زیان بار

در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است: « [در آن دوران] باران می بارد، ولی زمین ثمره نمی دهد».(4) بر هم خوردن سیستم جوی از تحولات خاص این دوران است که آسمان یا نمی بارد و یا اگر ببارد، در غیر فصل خود می بارد كه خود زیان های دیگری را به بار می آورد و از مهم ترین زیان ها ویرانی كشاورزی و محصولات آن است.

 

گرانی
شیوع گرانی

با رواج گناهان، ظلم و چپاول و بیداد حاكمان و ... پدیده گرانی جوامع را تسخیر می سازد. امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرماید: « در آن زمان مؤمنین به گرسنگی مبتلا می شوند و علت آن بالا رفتن قیمت اجناس است؛ به گونه ای كه توان خرید مایحتاج اولیه خود را از دست می دهند».(5)

 

سردی عواطف

در این دوران انسان ها اگرچه به ظاهر به هم نزدیک هستند، اما پیوندهای انسانی استواری وجود ندارد و زندگی بر محور حق و ارزش های انسانی دور نمی زند. انسان ها به ظاهر در كنار یكدیگر و در یك اجتماع زندگی می كنند، اما دل ها و فكرها در كنار هم نیست و ناسازگاری ها و تضادهای مادی مانع نزدیكی و همدلی مردمان است « و این در هنگامی است كه دنیا هرج و مرج شده و برخی بر دیگری گردن كشی كرده؛ در آن زمان بزرگسالان بر خردسالان رحم نكرده و نیرومندان بر ضعیفان؛ آنگاه است كه خداوند او را به خروج رخصت می دهد».(6)

 

تسلط اغنیاء

بیشترین فاجعه دردناك و بحران عظیم حیات انسانی پیش از ظهور، به ظلم اقتصادی باز می گردد و ریشه ظلم های اقتصادی در سرمایه داری نهفته است. اكثریت انحراف ها و كجروی ها و سقوط ها یا مستقیماً زائیده نظام و تفكر سرمایه داری است و یا از لوازم جدایی ناپذیر زندگی اشرافیگری. « مردم همراه قدرت های غالب اند (خواه سیاسی و خواه اقتصادی) ... و مردم و مجلس ها و جمعیت ها همه دنباله رو سرمایه دارانند».(7)

 

جنگ ها

فتنه ها و آشوبگری ها و جنگ های فراوانی قبل از ظهور منجی بشریت رخ می دهد و انسان های پشت پا زده به نعمت های الهی، در اثر دوری هر چه تمام تر از ارزش های انسانی همانند حیوانات به جان یكدیگر افتاده و جان و مال و هستی همدیگر را به مخاطره می افكنند، ظلم و ستم همه گیر می شود؛ به گونه ای كه هیچ كس از ابناء بشر برای خود پناهگایی نمی یابد و به هر طرف رو می كند، از سیلی ظلم زمانه در امان نمی باشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی با توصیف این اوضاع می فرماید: « جنگ و آشوبی در شام شما را فرا گیرد كه هر زمان از یك طرف آرام شود، از جانب دیگر شعله گیرد و این فتنه تمامی ندارد تا موقعی كه منادی از آسمان ندا می كند كه همانا امیر شما فلان [مهدی ـ ارواحنا فداه ـ] است».(8)

وقتی روابط انسانی بر اساس مادیات باشد و ضابطه در رابطه ها سود و افزایش سرمایه و بازدهی شود، استثمار، معیار اصلی رابطه ها می شود و طبقات اجتماعی هر كدام به نوعی تلاش می كنند تا حق دیگران را ببرند. در نتیجه جامعه انسانی به جنگلی از حیوانات تبدیل شده است و مردمان به گرگ هایی تبدیل می شوند که به جان هم افتاده و حكومت ها به درندگانی كه به جان ملت ها افتاده و از خون و پوست و گوشت و استخوان هایشان تغذیه می كنند

 

 

در چنین شرایطی است که دیگر اعتماد میان از انسان ها رخت بر می بندد و هیچ كس نسبت به مال و ناموس و آبروی خود، از دیگری مطمئن نبوده و در هیچ زمینه ای انسان امین و درستكار پیدا نمی كنند و مأمنی و پناهگاهی نمی یابد تا در آنجا آرام گیرد. مردم از فشار مشكلات و ستم های فراوان، هر سپیده و شامگاه آرزوی مرگ می كنند و چون می بینند كه همه یكدیگر را می آزارند و هر كسی قدرت داشت و دستش رسید، دیگری را می درد و می خورد و حق و حقوق او را چپاول می كند و هیچ گاه ملاحظات انسانی و اسلامی در رفتار اجتماعی مردم با یكدیگر دیده نمی شود.(9)

 

 

استبداد

« در آن هنگام گروهی بر مردم حكومت خواهند كرد كه اگر سخنی بگویند، كشته می شوند و اگر سكوت كنند همه چیزشان مباح می شود تا آنكه همه هستی آنان را از برای خود قرار دهند».(10) وقتی روابط انسانی بر اساس مادیات باشد و ضابطه در رابطه ها سود و افزایش سرمایه و بازدهی شود، استثمار، معیار اصلی رابطه ها می شود و طبقات اجتماعی هر كدام به نوعی تلاش می كنند تا حق دیگران را ببرند. در نتیجه جامعه انسانی به جنگلی از حیوانات تبدیل شده است و مردمان به گرگ هایی تبدیل می شوند که به جان هم افتاده و حكومت ها به درندگانی كه به جان ملت ها افتاده و از خون و پوست و گوشت و استخوان هایشان تغذیه می كنند. در این زمان طبقات متوسط جامعه طعمه طبقه سلطه طلب و حاكم و سرمایه دار می شود که بینوایان در این جامعه ها در حكم مردگانند، نه برای آنان رمقی مانده است و نه قدرت عرض وجود و نه جانی برای طلب حق خویش دارند.

 

پی نوشت:

1. كافی، ج 8 ص 38.

2. همان، ص 39.

3. نهج البلاغه، ص 729.

4. كنز العمال،ج 14 ، ص 243.

5. غیبت نعمانی، باب 14، ح 5؛ كمال الدین، ص 649، ح 3.

6. كفایة الاثر، 151.

7. منتخب الاثر، ص 429.

8. كنز العمال ،ج11 ص 258.

9. غیبت نعمانی، ص 235.

10. منتخب الاثر، ص 432.


ارسال شده در تاریخ : جمعه 4 آذر 1390برچسب:, :: 10:11 :: توسط : علی منجزی

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ما منتظریم و آدرس monje.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 9
بازدید ماه : 9
بازدید کل : 13429
تعداد مطالب : 55
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1